صدای خنده خدا یک لر بعد از ۱۰ دقیق ه از باجه تلفن بیرون میاد یه نفر ازش میپرسه سالم بود میگه آره فقط آفتابه نداشت. . .
لره بالا پشت بوم میخوابه، سردش میشه، پا میشه در پشت بومو میبنده . .
برای لره مهمون میرسه براش یه مرغ سر میبره. مهمونش میگه راضی به زحمت نبودیم .لره میگه : زحمتی نیست سه تاشون رو سگ خورد یکیشونم تو بخور! . .
لره تو استخر غرق میشه میبرنش پزشكی قانونی بفهمن چرا غرق شده بعد از تحقیقات پزشكی قانونی میفهمن مایوش سوراخ بوده! . .
به لره ميگن بچت حشيش ميكشه ميگه حشيش چيه؟ ميگن يه چيزيه كه آدم ميكشه و ميره تو فضا. شب پسرش مياد خونه و لره بهش ميگه اصغر حشيش ميكشي؟ پسره ميگه نه بابا چطور مگه؟ لره ميگه خفه شو پدر سگ، مردم تو آسمونا ديدنت! . .
به لره میگن: دخترتو به کی دادی؟ میگه: غریبه نیست. دامادمه . . . . به لره می کن روز قیامت چطور می خوای از روی پل صراط رد بشی؟ می گه ما عشایریم ، همون زیر پل چادر می زنیم . . بین ترکا و لرا دعوا میشه لرها سنگ پرت میکنن ترک ها با سر میزنن . .
نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
![]() |
|||
![]() |